اشک نوشت

اشک نوشت

"اشــک" اگر نباشد ...
"چشـم" معنایی ندارد ...
به احترام "اشــک" ...

آخرین اشکـ نوشت ها
پر بیننده ترین اشکـ نوشت ها
آخرین نظرات

۷۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «اشک نوشت» ثبت شده است

سخت تر از ندیدنت ...
و حتی نبودنت...
و حتاتر نشنیدن نغمه های عاشقانه ات...
...
..
.
این خیال که حتی مزارت را ، هم نبینم شدیدا آزارم میدهد...
اینکه بدون خداحافظی رفتی...

۲ ۱۷ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۱:۵۳
اشک

مامان آب داد...
مامان نان داد...
مامان از بیرون آمد...
بابا پیش خداست...

 

۶ ۰۵ ارديبهشت ۹۴ ، ۲۰:۰۷
اشک

 

آهنگ تند زندگی...

برای دویدنه

نه رقصیدن...




۴ ۰۵ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۸:۵۰
اشک


دوست ندارم

کسی...

"شال گردن" اضافی اش را

دور  گردن

آدم برفی احساسم بینازد....




http://s4.picofile.com/file/8184778642/%DB%8C%D8%A7%D8%AF%D8%B4_%D8%A8%D8%AE%DB%8C%D8%B1_%D8%A2%D8%AF%D9%85_%D8%A8%D8%B1%D9%81%DB%8C_.jpg

۴ ۰۵ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۸:۴۱
اشک

<...الم تکن ارض الله واسعه فتهاجروا فیها...>

...

...

...

از خودم به کجا پناه ببرم...

-------------------------------------

پ.ن: فتهاجروا (فغروا) الی الله...

۱ ۰۵ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۵:۲۳
اشک


بد ترین احساس

وقتی است

که خودم هم

میفهمم

از خدا

دور شده ام...


نقاشی

۲ ۱۴ فروردين ۹۴ ، ۱۵:۲۷
اشک


چه سرنوشت عجیبی دارد کرم ابریشم !

یک عمر قفس میبافد

به امید

پرواز !

پ.ن : یادمون باشه خودمونو با کرم ایریشم اشتباه نگیریم !


۲ ۱۳ فروردين ۹۴ ، ۱۳:۵۹
اشک

عصر جمعه

"حسین"

شنیدنی تر است...

پ.ن: شاید زود بود ولی خب کی تا جمعه زندست !!!

خواهش میکنم دعا برا ما یادتون نره !!

۰ ۱۲ فروردين ۹۴ ، ۲۳:۵۷
اشک

خوشبختی را ...

نه میتوان

وام گرفت !

نه میتوان

دزدید...

http://khoshbakhti.ir/wp-content/uploads/2013/11/97_n.jpg



+ پ.ن : خوشا به حال اونایی که احساسش میکنند !


۱ ۱۲ فروردين ۹۴ ، ۱۹:۴۸
اشک

ای کاش...

انسان ها

از پستی

میترسیدند

نه از

ارتفاع...

+ یه عکس:

http://pic.photo-aks.com/photo/nature/mountain/large/%D8%A7%D8%B1%D8%AA%D9%81%D8%A7%D8%B9.jpg

۵ ۱۲ فروردين ۹۴ ، ۱۹:۳۳
اشک


گآهی باید ...

پل های پشت سر را

خراب کرد!

راه درست را

نباید برگشت...


بعد نوشت: دلم نیومد این عکسو نذارم...

http://upload7.ir/images/70935964428056113276.jpg

۱ ۱۲ فروردين ۹۴ ، ۱۹:۲۴
اشک


خدایــا

بال هایم را گم کرده ام

پرواز را هم

دیگر نمیدانم

بال پروازی به من بده

تا شاید

دوباره

آسمانی

شوم...

پ.ن: گفتیم عکسی هم بزاریم جهت خالی نبودن عریضه...

http://www.riskoker.net/img//heaven_800.jpg

۱ ۱۲ فروردين ۹۴ ، ۱۹:۰۹
اشک


ناراحت شدن

دست ما نیست...

اما

ناراحت ماندن دست ماست...

۴ ۱۲ فروردين ۹۴ ، ۱۹:۰۴
اشک

دلی را نشکنیم...

شاید،

خانه خدا باشد....

http://s1.picofile.com/file/7256778060/ghalb.jpg

۱ ۱۲ فروردين ۹۴ ، ۱۹:۰۰
اشک

من آسمان پر از ابرهای دلگیرم

اگر تو دلخوری از من

 ، من از خودم سیرم ...

۴ ۰۹ فروردين ۹۴ ، ۲۱:۳۶
اشک

"غمگینم ..

چونان مادری که

آخرین سربازی

که

از جنگ بر می گردد

، پسرش نیست...

۵ ۰۹ فروردين ۹۴ ، ۲۱:۲۷
اشک

خدایا...

آسمانت چه مزه ایست؟

من تابه حال فقط...

زمین خورده ام

۴ ۰۹ فروردين ۹۴ ، ۱۹:۱۲
اشک

مگذار زندگی سر گذشت درگذشت آرزوهایت باشد...

۳ ۰۹ فروردين ۹۴ ، ۱۸:۵۸
اشک


لا خیر بعدک فی الحیاة...

 وإنما...

أبکی مخافة أن تطول حیاتی...

گریه می کنم
و از این می ترسم
که بی تو
زیاد زنده بمانم.. .
-------------------
از عاشقانه های امیرالمومنین بر مزار هستی اش...

بحارالانوار ج43 ص213

 

۳ ۰۴ فروردين ۹۴ ، ۲۳:۵۳
اشک


... حبیبٌ غابَ عن عینی و جسمی

و عن قلبی

حبیبی

لا یغیبُ

و چه دردناک است

آن که دوستش داری

و همیشه در قلب توست

پیش چشم هایت نباشد

و نتوانی

در آغوشش بکشی ...

............................................................................

 از عاشقانه های امیرالمومنین بر سر مزار تمام هستی اش .فاطمه ...


بحار الانوار: جلد 43 صفحه ی 217

 

۹ ۰۴ فروردين ۹۴ ، ۱۴:۵۰
اشک
۲ ۲۷ اسفند ۹۳ ، ۰۱:۴۲
اشک

http://s4.picofile.com/file/8177608292/64.jpg


 

فقط اوست که باقی می ماند ....

همه "رفتنی" هستیم...

 

الرحمن/26

۱ ۲۶ اسفند ۹۳ ، ۱۵:۱۹
اشک


http://s6.picofile.com/file/8177499842/%D9%86%D8%B3%D8%A7_106_300x300.jpg


)واستغفر الله ان الله کان غفورا رحیما)

و از خدا آمرزش بخواه ،همانا خداوند آمرزنده و مهربان است 


نساء (106)   

۰ ۲۶ اسفند ۹۳ ، ۰۲:۰۳
اشک

جگر شیر نداری سفر عشق مرو

۰ ۲۵ اسفند ۹۳ ، ۲۱:۱۶
اشک

 

امروز چه ساکتی حسن جان چه شده...؟

 

مادر به خدا "حسین" هستم نه "حسن"...                    

 

 

۴ ۲۵ اسفند ۹۳ ، ۱۸:۰۸
اشک

 

خواستم یک دفتر برایت بنویسم؛

دیدم حتی یک "حرف" هم ندارم...
۱ ۲۲ اسفند ۹۳ ، ۲۰:۲۰
اشک

خبر دارم نه تنها تیر و تیغ و سنگ بوده

...

سر "پیراهنت" هم جنگ بوده

...

ولی شرمنده زینب دیر فهمید


که انگشتر" به دستت تنگ بوده...

حسین جان...


۱ ۲۱ اسفند ۹۳ ، ۱۷:۰۳
اشک

این چنینی که ز هم پاشیدی
قدر یک دشت کفن میخواهی . . . !
.
.
.
حسین جان...

۲ ۲۱ اسفند ۹۳ ، ۱۶:۲۲
اشک

کوله بارت را بر برند...

شاید این چند صباح فرصت آخر باشد

۰ ۲۱ اسفند ۹۳ ، ۱۶:۱۱
اشک

این روزها دلم به "کما" رفته

 

لطفا برای مردنش دعا کنید...

...

۰ ۲۰ اسفند ۹۳ ، ۰۲:۳۰
اشک