اشک نوشت ...
دوشنبه, ۲ آذر ۱۳۹۴، ۰۳:۲۰ ب.ظ
حکایت عجیبی دارد این " اشک "
کافیست حروفش را به هم بریزی تا برسی به “کاش”
اشک ها قطره نیستند
بلکه کلماتی هستند که می افتند
فقط بخاطر اینکه پیدا نمیکنند کسی را که معنی این کلمات را بفهمد
. . .َ
حکایت عجیبی دارد این " اشک "
کافیست حروفش را به هم بریزی تا برسی به “کاش”
اشک ها قطره نیستند
بلکه کلماتی هستند که می افتند
فقط بخاطر اینکه پیدا نمیکنند کسی را که معنی این کلمات را بفهمد
. . .َ
" پوست کلفتی "ﺭﺑــﻄـــﯽ ﺑــــﻪ ﺁﺩﻡ ﺑــــﻮﺩﻥ ﻧـــﺪﺍﺭﺩ
ﻓــﻘــﻂ ﻣــﺴــﯿــﺮ ﺍﺷــﮏ ﻫــﺎﯾـــﺖ
ﭘـــﺸـــﺖ ﻭ ﺭﻭ ﻣـــﯿـــﺸــــﻮﺩ ﺑــﻪ ﺟـــﺎﯼ ﺑــﯿــﺮﻭﻥ، ﻣــﯿــﺮﯾـــﺰﺩ ﺗــﻮ
شاید به جرئت بگم تو یک پیام خصوصی ساده نکته و موضوعات مختلفی به قول خودتون ( پراکندگی مطالب ) زیاد بودند ..
من هم تا بیام یک قسمت رو متوجه بشم به قسمت بعدی میرفت ^ــــ^ حدودا دو سه باری خونده شد :) تا کامل متوجه بشم :">
حرفهاتون جالب بودن و شاید درست ..
اما سعی میکنم فرشی که ازون شخص کشیدم رو نگهش دارم .. تنها با این دید که فرش ساخته ی دست خودم هست و ازون جهت برام ارزشمند باشد ..
:)
و در مورد سوالتون :)
خوشحال میشم کمکی از دستم بر بیاد و انجام بدم ^ـــــ^