سخت
تر از ندیدنت ...
و حتی نبودنت...
و حتاتر نشنیدن نغمه های
عاشقانه ات...
...
..
.
این خیال که حتی مزارت را ،
هم نبینم شدیدا آزارم میدهد...
اینکه بدون خداحافظی رفتی...
سخت
تر از ندیدنت ...
و حتی نبودنت...
و حتاتر نشنیدن نغمه های
عاشقانه ات...
...
..
.
این خیال که حتی مزارت را ،
هم نبینم شدیدا آزارم میدهد...
اینکه بدون خداحافظی رفتی...
دوست ندارم
کسی...
"شال گردن" اضافی اش را
دور گردن
آدم برفی احساسم بینازد....
پ.ن: شاید زود بود ولی خب کی تا جمعه زندست !!!
خواهش میکنم دعا برا ما یادتون نره !!
+ پ.ن : خوشا به حال اونایی که احساسش میکنند !
گریه
می کنم
و
از این می ترسم
که
بی تو
زیاد
زنده بمانم.. .
-------------------
از
عاشقانه های امیرالمومنین بر مزار هستی اش...
بحارالانوار ج43 ص213
... حبیبٌ غابَ عن عینی و جسمی
و عن قلبی
حبیبی
لا یغیبُ
و چه دردناک است
آن که دوستش داری
و همیشه در قلب توست
پیش چشم هایت نباشد
و نتوانی
در آغوشش بکشی ...
............................................................................
از عاشقانه های امیرالمومنین بر سر مزار تمام هستی اش .فاطمه ...
بحار الانوار: جلد 43 صفحه ی 217
)واستغفر الله ان الله کان غفورا رحیما)
نساء (106)
خبر دارم نه تنها تیر و تیغ و سنگ بوده
...
سر "پیراهنت" هم جنگ بوده
...
ولی شرمنده زینب دیر فهمید
که انگشتر" به دستت تنگ بوده...
حسین جان...