اشک نوشت

اشک نوشت

"اشــک" اگر نباشد ...
"چشـم" معنایی ندارد ...
به احترام "اشــک" ...

آخرین اشکـ نوشت ها
پر بیننده ترین اشکـ نوشت ها
آخرین نظرات

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «شعر حضرت زهرا» ثبت شده است



مادرم خورد زمین و جگرم تیر کشید
از غم بال و پرش بال و پرم تیر کشید

چند گامی به عقب آمد و افتاد و شکست
تا سرش خورد به دیوار سرم تیر کشید
چشم او رفت سیاهی و حرم را گم کرد
در پیِ چشم ترش چشم ترم تیر کشید

دست بر شانه ام انداخت و دیدم مادر
کمرش خم شده..!! من هم کمرم تیر کشید

بعد هر ضربه که آنروز به مادر میخورد
رشته های رگ قلب پدرم تیر کشید

مادرم گفت که از حادثه کوچه….به بعد
بند بند بدنم گل پسرم تیر کشید...

۰ ۲۲ بهمن ۹۵ ، ۱۹:۱۴
اشک

 

مادر کوچه که هیچ ...

                                                                ته گودال هم بوی چادر خاکیت را میدهد...


.
۰ ۱۲ اسفند ۹۳ ، ۱۷:۲۹
اشک