اشک نوشت

اشک نوشت

"اشــک" اگر نباشد ...
"چشـم" معنایی ندارد ...
به احترام "اشــک" ...

آخرین اشکـ نوشت ها
پر بیننده ترین اشکـ نوشت ها
آخرین نظرات

۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «دلنوشت فاطمیه» ثبت شده است



مادرم خورد زمین و جگرم تیر کشید
از غم بال و پرش بال و پرم تیر کشید

چند گامی به عقب آمد و افتاد و شکست
تا سرش خورد به دیوار سرم تیر کشید
چشم او رفت سیاهی و حرم را گم کرد
در پیِ چشم ترش چشم ترم تیر کشید

دست بر شانه ام انداخت و دیدم مادر
کمرش خم شده..!! من هم کمرم تیر کشید

بعد هر ضربه که آنروز به مادر میخورد
رشته های رگ قلب پدرم تیر کشید

مادرم گفت که از حادثه کوچه….به بعد
بند بند بدنم گل پسرم تیر کشید...

۰ ۲۲ بهمن ۹۵ ، ۱۹:۱۴
اشک


چه سرنوشت عجیبی دارد کرم ابریشم !

یک عمر قفس میبافد

به امید

پرواز !

پ.ن : یادمون باشه خودمونو با کرم ایریشم اشتباه نگیریم !


۲ ۱۳ فروردين ۹۴ ، ۱۳:۵۹
اشک


گآهی باید ...

پل های پشت سر را

خراب کرد!

راه درست را

نباید برگشت...


بعد نوشت: دلم نیومد این عکسو نذارم...

http://upload7.ir/images/70935964428056113276.jpg

۱ ۱۲ فروردين ۹۴ ، ۱۹:۲۴
اشک


لا خیر بعدک فی الحیاة...

 وإنما...

أبکی مخافة أن تطول حیاتی...

گریه می کنم
و از این می ترسم
که بی تو
زیاد زنده بمانم.. .
-------------------
از عاشقانه های امیرالمومنین بر مزار هستی اش...

بحارالانوار ج43 ص213

 

۳ ۰۴ فروردين ۹۴ ، ۲۳:۵۳
اشک